یوجی یاماموتو به عنوان یکی از بزرگترین طراحان مد و فشن در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم شناخته میشود. او از معدود طراحان مد است که به شکل زیبا و تأثیرگذاری حد و مرزهای این صنعت را زیر پا گذاشته و با استفاده از هنر و متریال، انواع و اقسام لباسهای زیبا را طراحی و تولید کرده است؛ از لباسهای ساده و روزمره مثل شلوار جین و کفش ورزشی گرفته تا لباسهای شب و گران قیمت. یاماموتو یک طراح حرفهای و یک فیلسوف رؤیاپرداز است که مقیاسهای افراطی رقابتی در صنعت مد و لباس را متعادل کرده است. در این یادداشت قصد داریم شما را با این طراح مشهور بیشتر آشنا کنیم.
در حالی که یوجی یاماموتو فردی بسیار با استعداد است و کارهای مهمی در صنعت مد و لباس انجام داده است، هنوز موضوع بحثهای جدی و انتقادی در میان روزنامهنگاران و مورخان این صنعت نیست. جالب است بدانید تنها فردی که یاماموتو را هم به عنوان یک انسان عادی و هم به عنوان یک طراح مد مورد نقد و تحلیل قرار داده است، فردی است که دانش بسیار کمی در زمینه مد و لباس دارد؛ «ویم وندرس».
ویم وندرس، فیلمساز مشهور آلمانی در سال ۱۹۸۹ مستندی به نام «یادداشتهایی درباره شهرها و لباسها» تولید کرد. در این فیلم، وندرس با گنجاندن سخنان والتر بنیامین، فیلسوف آلمانی، در پس زمینه شهرهای توکیو و پاریس، نبوغ و خلاقیت یاماموتو را به نحوی دراماتیک تصویر کرده است. با این حال و با وجود تلاشی که این کارگردان انجام داد، نتوانست به خوبی عناصر مهم و تأثیرگذار در ذهنیت و طراحیهای خاص یاماموتو را به نمایش بگذارد؛ نه عناصر خاص و هنر طراحی لباس یاماموتو و نه زیباییشناسی منحصر به فرد او در این مستند مورد بحث قرار نگرفتند.
الهام گرفتن از زیباییهای لمسناپذیر، به خصوص تصاویر مربوط به پوششهای تاریخی و قدیمی، اساس کار یاماموتو بوده است. تصاویر عکاسهای مشهور در این راه به یاماموتو کمک بسیاری کردهاند. جای تعجب نیست که کاتالوگ ارائهشده برای مجموعه لباسهای زنانه لوکس برند یاماموتو، شامل کارهای عکاسان برجستهای از جمله نیک نایت، پائولو روورسی، اینز ون لامسوئرده و وینود ماتادین بوده است. او همیشه تلاش کرده است تا جایی که میتواند در زمینه طراحی لباس خلاقیت به خرج بدهد.
سالهای ابتدایی فعالیت یاماموتو
یاماموتو در ۳ اکتبر سال ۱۹۴۳ در شهر توکیو متولد شد. او هرگز پدرش را که در جنگ جهانی دوم در منچوری از دنیا رفته بود ندید و در کنار مادر بیوه خود که «یومی» نام داشت بزرگ شد. یومی یک خیاط بود و در طول زندگی خود متحمل رنجهای بسیار زیادی شد که یاماموتو از آنها با عنوان «بی احترامی به یک کارگر بسیار ماهر» یاد میکند. یاماموتو معتقد است جنسیت و جایگاه مادرش در زندگی، فرصت کمی برای گذران یک زندگی با ارزش یا کسب شناخت از استعدادهایش را برای او فراهم کرده است. یومی پسر خود را به تحصیل در زمینه وکالت تشویق کرد. به همین دلیل یاماموتو فارغالتحصیل رشته حقوق از دانشگاه کیو است. با این حال، یاماموتو هرگز شغل وکالت را آغاز نکرد و وسوسه طراح لباس شدن، او را به سمت صنعت مد هدایت کرد.
یاماموتو پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی خود در سال ۱۹۶۶، در یک موسسه مشهور مد و فشن به نامBunkafukuso Gakuin”n” در شهر توکیو، به درس خواندن در رشته طراحی لباس مشغول شد. او با وجود مهارتهای زیادی که در زمینه طراحی لباس داشت، در حدود سال ۱۹۷۰ کار خود را به عنوان یک طراح لباس ناشناس آغاز کرد. دو سال بعد او لباسهای خود را با برچسب Y’s به بازار عرضه کرد. لباسهایی که در حال حاضر با این برچسب به بازار عرضه میشوند، لباسهای ارزان قیمت و کارهای اولیه برند یاماموتو هستند. در سال ۱۹۷۷ او مجموعه Y خود را برای اولین بار در شهر توکیو به نمایش گذاشت. سپس به همراه یکی از هموطنان خود به نام ری کاواکوبو، اولین مجموعه لباسهای زنانه لوکس و گران قیمت خود را در سال ۱۹۸۱ طراحی و از آن در شهر پاریس رونمایی کرد. طی دو سال بعد، کاواکوبو و یاماموتو همراه با هم، در ارائه ایدههای ساختارشکن در دنیای مد پیشگام بودند. زیباییشناسی انقلابی آنها با طراحی لباسهایی که به ظاهر ناتمام و پارهپاره که به شکل بیقاعدهای در کنار هم قرار گرفته بودند، مردم جهان را شگفتزده کرد. او بیشتر از رنگ مشکی در لباسهای خود استفاده میکرد و استایلهایی که خلق میکرد، در دهه ۱۹۸۰ میلادی به عنوان استایل خیابانی بسیار محبوب بودند. در سال ۱۹۸۴ یاماموتو یک خط لباس لوکس مردانه تأسیس کرد که بسیاری از این عناصر را در خود جای داده بود.
زیباییشناسی یاماموتو
درست از همان لحظهای که کاواکوبو و یاماموتو اولین مجموعه لباس خود را در دهه ۱۹۸۰ میلادی به مخاطبان بینالمللی ارائه دادند، به عنوان طراحان ژاپنی شناخته شدند. تقریباً تمام مقالات و نقدهای اساسی در مورد آنها و همچنین مجموعه لباسهایی که طراحی کردهاند، با توصیف آنها به عنوان «دو طراح لباس جداییناپذیر» و «طراحانی محصور در میراث آسیایی» آغاز میشود. بسیاری از روزنامهنگاران به اشتباه تصور کردند که این دو طراح لباسهایی را پوشیدهاند که همه مردم ژاپن میپوشند؛ اما واقعیت این بود که این لباسها، برای ژاپنیهای طبقه متوسط و مخاطبان غربی که برای اولین بار با این سبک لباسها مواجه میشدند، به یک اندازه حیرتآور بود.
یاماموتو و طراحی لباس زنانه
میزان عشق و احترام یاماموتو نسبت به زنان برای بسیاری از افراد مشهود نبوده است؛ چون لباسهایی که او طراحی میکند، اغلب فاقد نشانههای جنسیتی به سبک غربی هستند. او اغلب لباسهای مدلهای زن در فشن شوهای برند خود را با الهام از لباسهای مردانه طراحی میکرد.
او معمولاً در فشن شوهای خود از مدلهای لباس و اکسسوری که در کمد لباس هر خانمی موجود است استفاده نمیکرد. برای مثال، کفش پاشنهبلند، یقهباز و پارچه نازک و حریر. این ویژگیها ممکن است دلیل این باشند که تا به امروز، کت و شلوارهای تیره رنگ و پیراهنهای سفید رنگ یاماموتو که هم برای خانمها قابل استفادهاند و هم آقایان، از ماندگارترین و جذابترین محصولات برند او بودهاند. این کت و شلوارهای تیره رنگ و پیراهنهای سفید رنگ که تا دو قرن توسط مردان غربی از هر طبقهای مورد استفاده قرار میگرفتند، همراه با هم نشان دهنده انطباق، پیروی از سنت و رسوم، قدرت و جذابیتاند.
لباسهایی به رنگ سیاه ساده
در لباسهایی که یوجی یاماموتو طراحی کرده است، هیچکدام از رنگهای پالت رنگی به اندازه رنگ سیاه مهم نبوده. به طور کلی، رنگ سیاه یکی از مهمترین و معنادارترین رنگها در صنعت مد به شمار میآید. در ۲۵ سال آخر قرن بیستم، این رنگ معنیهای متفاوتی با خود به همراه داشته است. برای مثال، فقر و ویرانی برای برخی از منتقدان مد و فشن و متانت، روشنفکری، شیکپوش بودن، خویشتنداری و اشرافی بودن برای افراد دیگر. ویژگیهای زیباییشناسی سنتی کشور ژاپن و فرهنگ معاصر و همچنین نقشی که رنگ سیاه در صنعت مد بازی میکند، در ارتباط داشتن این رنگ با فقر نقش مهمی دارد. یوجی یاماموتو هم درست مثل کریستوبال بالنسیاگا، معمولاً کت و شلوار، پیراهن، لباس مجلسی و کتهای ساده و بدون متعلقات اضافی طراحی میکرد. این لباسها معمولاً به رنگ زغالی تیره، آبی تیره و سیاه ساده بودند.
استایل ساختارشکن و منحصر به فرد لباسهای یاماموتو
ارتباط بین ساختارشکنی که در اصل یک جنبش فلسفی فرانسوی بود، با طراحی مد معاصر، هنوز توسط مورخان به طور کامل بررسی نشده است. هیچ مدرک موثقی مبنی بر اینکه چنین ایدههایی نیروی محرک اصلی و مؤثر در طراحیهای اولیه یوجی یاماموتو بودهاند وجود ندارد. به احتمال زیاد ترکیب عوامل زیادی در شکل گرفتن ایدهها مؤثر بودهاند. برای مثال، ویرانی و بازسازی سریع ژاپن در دوران پس از جنگ، شورش علیه سلایق بورژوازی، وابستگی به استایل خیابانی اروپایی و تمایل برای استفاده از هنر انتزاعی در جهت از بین بردن تبعیضهای جنسیتی و عدم استفاده از عناصری که به یک جنسیت یا موقعیت اجتماعی و اقتصادی خاص اشاره دارند.
از نظر زیباییشناسی، تکنیکهای منحصر به فرد لباسهای یاماموتو، به چیزهای دیگری مثل روشهای سنتی غیر غربی برای طراحی لباس نیز مربوط است. علاوه بر اینها، یاماموتو معتقد بود اشیای دارای نقص طبیعی، به شکل ارگانیک نیز میتوانند زیبا باشند. لباسهایی که یاماموتو طراحی میکرد، فرم اصلی بدن را با لایههای ضخیم از پارچه چیندار و تاخورده به رنگ تیره میپوشانند. بین قسمت داخلی و خارجی این لباسها هیچ مرز مشخصی وجود ندارد.
اولین اقدامات یاماموتو برای ساختارشکنی به زمان بعد از جنگ بازمیگردد. تلاشهای اولیه کشور ژاپن برای بازسازی زیرساخت فیزیکی و سیاسی خود که صعود اقتصادی این کشور را به دنبال داشت، محیط مناسبی را برای پرورش استعدادهای یک نسل خلاق و شگفتآور ایجاد کرد. بعضی از افراد مشهور و موفق این نسل عبارتند از معمارانی مثل Tadao Ando، Arata Isozaki و Kenzo Tange، طراحان مبلمان مثل شیرو کوراماتا و طراحان مد مثل یوجی یاماموتو و کاواکوبو.
این طور به نظر میرسد که یوجی یاماموتو تحت تأثیر خشم نسلی قرار گرفته بود که پیشگام ایجاد تغییرات اجتماعی دهه ۱۹۶۰ میلادی بودند. به همین دلیل او به دیدگاه جدیدی در زمینه مد و لباس دست یافت که برخلاف انطباق بورژوازی بود؛ یعنی همان چیزی که به عقیده یاماموتو، ناشی از استعمار آمریکا بود.
طراحیهای یاماموتو با ظهور استایل پانک و استایل خیابانی و ارتباط آنها با تخریب وجهه شهری در اواسط قرن بیستم همزمان بود. در حقیقت، بعضی از نویسندگان ادعا میکردند که استایل طراحی شده توسط یاماموتو، نه ابتکار محض است و نه نمایانگر فرهنگ آسیا. بعضی از طراحان لباس در لندن از جمله ملکوم مک لارن و ویوین وست وود مثل دیگر جوانان انگلیسی که از حق رأی برخوردار نبودند، سبک لباس پوشیدن را به یک رسانه برای بیان عقاید سیاسی تبدیل کردند و در صف اول ایجاد جنبش پانک بودند.
از طرفی دیگر، توانایی یاماموتو برای دیدن زیبایی در تخریب و جستجوی یکپارچگی ذاتی در هر یک از اشیا، عمیقاً یک توانایی موروثی ژاپنی است. زیبایی اشیای ناقص، ناتمام یا دیدن زیبایی در فقر، نشانی از wabi-sabi است. وابی سابی یک مدل جهانبینی است که از آیین بودایی نشأت گرفته است که به زیبایی درون اشیا (بدون متعلقات بیرونی) و ماهیت زودگذر همه چیزهایی که در نهایت رو به زوال میروند تأکید دارند. یاماموتو به طور رسمی وابی سابی را مطالعه نکرده بود، با این حال، محصول این فرهنگ بود.
روند رشد برند یاماموتو
با پایان یافتن دهه ۱۹۸۰ میلادی، تأثیرات اولیه طراحیهای یوجی یاماموتو کمرنگ شدند و در آن زمان، این طراح برای مدت چند سال رو به سقوط رفت. با این حال، در اواسط دهه ۱۹۹۰ میلادی، یاماموتو یک نوع تجدید حیات در خلاقیت را تجربه کرد که به ندرت در دنیای مد معاصر اتفاق میافتد. طرحهای او با کارهای یک دهه قبلش بسیار متفاوت بودند؛ از این نظر که متغیرترین و زودگذرترین عناصر رسوم تاریخی را در بر میگرفتند. طراحیهای او به ترکیبی از رئالیسم به سبک خیابانی و رمانتیسم ویکتوریایی تبدیل شدند که در حقیقت برای مخاطبان هنر معاصر تغییر شکل داده بودند. او به سلیقه شخصی خود لباسهایی را طراحی میکرد که به گفته خودش «برای یک زن ایدهآل طراحی شده بودند که وجود خارجی ندارد!»
یکی از بهترین فشن شوهای برند یاماموتو، کالکشن بهار سال ۱۹۹۹ او بود که تِم مراسم عروسی را داشت. این لباسها شامل کت و شلوارهای مردانه با رنگهای خنثی مثل مشکی، سفید و خاکی و لباسهای مجلسی لوکس و سه بعدی به سبک دوران ویکتوریایی و دوران طلایی مد پاریس در قرن بیستم بودند. بعد از موفقیت این کالکشن و این فشن شو، یاماموتو در ماه ژوئن سال ۲۰۰۰ توسط شورای طراحان مد و لباس کشور آمریکا در شهر نیویورک، به عنوان طراح بینالمللی برتر سال انتخاب شد.
برند یاماموتو در اوایل دهه ۲۰۰۰ نیز به رشد خود ادامه داد. کلکسیون بهار سال ۲۰۰۳ او در هفته مد لباس پاریس که در ماه اکتبر سال ۲۰۰۲ برگزار میشد به نمایش گذاشته نشد، بلکه خیلی زودتر در همان سال رونمایی شد. در همان زمان او همراه با برند مشهور آدیداس، یک خط تولید لباسهای ورزشی با نام Y’s 3 را تأسیس کرد. تفاهمنامه بین این دو برند زمانی امضا شد که یاماموتو در سال ۲۰۰۱ برای برند آدیداس چندین مدل کفش ورزشی زیبا و کاربردی طراحی کرد که با استقبال زیادی مواجه شدند.