امروز «هیتو» دو ساله میشود.
«هیتو» در زبان ژاپنی یعنی شخص، انسان، پرسونا و هر آنچه نزدیک به انسان و ذات آدمیست. برند هیتو استایل، لباسهایی ساده، مدرن و کاربردی طراحی میکند. از لحظهای که بیدار میشوید روز خود را با لباس پوشیدن آغاز میکنید. هیتو استایل با در نظر گرفتن این نکته، لباسهای خود را به گونهای طراحی کرده است که تمام نیازهای روزمره را به آسانی برآورده کند. راحتی، تناسب در فرم و رنگ، دیزاین چندلایه، وابسته نبودن به مد و فصل و کیفیت، ویژگیهای اصلی هیتو استایل است. لباسهای هیتو با رویکردی طراحی شدهاند که بتوان هر لباس را در جاهای مختلفی از خانه گرفته تا محل کار، معاشرت دوستانه، مهمانی رسمی، کافه یا سفر پوشید و از استایل «ساده و منحصر به فرد» آن لذت برد.
برند هیتو در دی ماه سال ۱۳۹۶ با تمرکز بر سبک پوشش ساده و مینیمال و استفاده از الیاف طبیعی آغاز به کار کرد. لیلی وکیلیان، بنیانگذار و مدیر هیتو استایل میگوید:
«هیچوقت فکر نمیکردم طراح لباس شوم. در آغاز جوانی به ژاپن سفر کردم و در یک کالج «دیزاین» خواندم. آنجا بود که بسیار تحت تأثیر فرهنگ «مینیمال» ژاپنی قرار گرفتم و به ویژه استایل لباسهای ژاپنی روی لباس پوشیدنم اثر گذاشت. با انتخاب اسم هیتو، به زعم خودم به فرهنگی ادای دین کردم که تمام زندگی مرا تحتالشعاع قرار داد و شیوهی زیست مرا تغییر داد. شیوهای که از آن اقلیم و سرزمین یاد گرفتم.»
در ابتدا قرار بود هیتو تنها یک فروشگاه آنلاین باشد اما با شروع و راهاندازی وبسایت، استقبال به حدی زیاد بود که هیتو تبدیل به یک خانهی مد کوچک به نام «هیتو هاوس» شد تا مخاطبانش بتوانند لباسها و پارچهها را از نزدیک ببینند و لمس کنند و بر تن خود امتحان کنند.
هیتو در این دو سال بر تولید لباسها با الیاف طبیعی تاکید داشته و به طور خاص از «لینن» استفاده کرده پارچهای که تحت تأثیر فرهنگ ژاپن و میل به طبیعت انتخاب شده است. جالب این که لینن زبان جهانی خودش را دارد. لباسهای از جنس لینن، استایلی آزاد و گشاد همراه ویژگیهای بصری مشخص خود را دارد که در نهایت سادگی طراحی شدهاند. دوران سبکها به سر میآید اما چیزی که همیشه پابرجاست سادگیست. ذات انسان سادهپسند است. مینیمالیسم در هر زمانی میتواند اقلیم خود را داشته باشد. هیچوقت نمیتوان گفت که مینیمال مد است یا مد نیست. این ویژگی به ایدهی مد پایدار، که یکی از اصول اساسی در هیتوست کمک میکند و عمر استفاده از لباسها را طولانیتر میکند. سادگی طراحی و پارچهها، دغدغهی اینکه آیا این لباس، سال دیگر مد است یا خیر را از بین میبرد و لباسی را وارد کمد اشخاص میکند که تا سالها و در هر موقعیتی قابل پوشیدن و استفاده است. میتوان گفت سادگی متعلق به همهی دورانهاست.
مصاحبهی تیم هیتو
آیدا (Design & Production)
هیچوقت فکر نمیکردم طراح لباس شوم. در آغاز جوانی به ژاپن سفر کردم و در یک کالج «دیزاین» خواندم. آنجا بود که بسیار تحت تأثیر فرهنگ «مینیمال» ژاپنی قرار گرفتم و به ویژه «استایل» لباسهای ژاپنی روی لباس پوشیدنم اثر گذاشت. به ایران بازگشتم. معماری داخلی خواندم. گالری «ایگرگ» را افتتاح کردم. به واسطهی شغلم به کشورهای دیگر سفر میکردم و لباسهایم را اغلب از همین سفرها میخریدم، لباسهایی بسیار ساده و مینیمال با سبکی ژاپنی. با اینکه سبک لباس پوشیدنم بسیار ساده بود اما آن لباسها را در ایران نمیتوانستم با همان کیفیت و جزئیات دقیق و تمیز پیدا کنم. همیشه اطرافیانم کنجکاو بودند که لباسهایم را از کجا میخرم. وقتی دیدم که چنین لباسهای ساده و پر طرفداری در ایران وجود ندارد، به این فکر کردم که چرا خودم آنها را در ایران طراحی و تولید نکنم؟ به نظرم کاری ساده میآمد اما حالا دیگر میدانم که سخت در اشتباه بودم.
آن زمان «هیتو» به شکل یک کار کوچک در ذهنم بود. بنابراین در ساختمان گالری ایگرگ آن را شروع کردم. تصمیمم داشتن هیتو به صورت یک فروشگاه آنلاین بود. وقتی که هیتو را راهاندازی کردم و لباسهایی را که طراحی کرده بودم را داخل سایت گذاشتیم به شدت مورد استقبال قرار گرفت. مخاطبان دوست داشتند جنس لباسها که از پارچهی لینن بود را از نزدیک لمس کنند و ببینند. اتاق کوچک داخل گالری ایگرگ را به هیتو اختصاص دادیم و تبدیل شد به «شوروم» هیتو. اما بعد از مدت کوتاهی چنان استقبال گستردهای از هیتو صورت گرفت که مجبور شدیم گالری را تعطیل کنیم. من بین گالریدار بودن و داشتن یک «برند» لباس، باید یکی را انتخاب میکردم. تصمیم گرفتم گالری را به مدت یکسال تعطیل کنم تا هیتو استایل را بسازم. در این مدت به نظر میرسید که هیتو به خودی خود نیز رشد کرد و پیش رفت و بزرگ شد. حالا هیتو یک تیم حرفهای و مهمتر از آن یک خانواده است و من از داشتن این خانوادهی جدید خیلی خوشحالم.
«هیتو» یک واژهی ژاپنی به معنای شخصیت انسانیست که به ذات بشر نزدیک است. الیاف طبیعی و پالت رنگی به لحاظ شکل و طراحی گویای آنند که به دنبال تأمین نیازهای اولیهی انسان است. سبزها و اکر و بژ و دیگر رنگهای پالت به وفور در طبیعت یافت میشوند. با انتخاب اسم هیتو، به زعم خودم به فرهنگی ادای دین کردم که تمام زندگی مرا تحتالشعاع قرار داد و شیوهی زیست مرا تغییر داد. شیوهای که از آن اقلیم و سرزمین یاد گرفتم.
ویژگی مهم هیتو، کاربردی بودن لباسهای آن است. لباسهایی که ساده و راحتند و همزمان میشود همان لباس را در موقعیت مختلفی استفاده کرد. تمرکز هیتو تولید لباس با الیاف طبیعی و به طور خاص «لینن» است. پارچهای که تحت تأثیر فرهنگ ژاپن و میل به طبیعت از سالها پیش عنصر مهم و همیشگی پوشش من بوده است. لینن فرهنگ خاص خود را دارد و این فرهنگ هنوز به گانم زیاد در ایران جا نیفتاده است. بدیهیات لینن در هر پارچهی دیگری جزو خصوصیات منفی آن پارچه است؛ چروک شدن، پرزدانهها و اسلب. اینها نشانههای لینن مرغوب است. رنگ لینن به شکل خالص و طبیعی بژ است و دیگر لیننها با رنگهای تند به صورت طبیعی رنگ میشود، همین امر سبب میشود که هنگام شستشو کمی رنگ بدهد و این موضوع مشتری را شوکه میکند، در حالیکه این امر نشانهی طبیعی بودن لینن است. ما با دو گروه مشتری مواجه شدیم. یک گروه که با لینن آشنا بودند و قیمت لباسهایی از جنس لینن را نیز میدانستند زیرا مشتری فروشگاههای اروپایی بودند و وقتی با هیتو آشنا شدند بخاطر کیفیت خوب لینن و قیمت بسیار پایین آن نسبت به اروپا، تبدیل به مشتریان هیتو شدند. گروه دوم کسانی بودند که لینن را نمیشناختند و در وهلهی اول و برخورد با ویژگیهای لینن، به هیتو اعتماد نداشتند اما با آمدن به هیتو و لمس کردن پارچهها و استفاده از لباسها و با شناختهتر شدن هیتو، این اعتماد شکل گرفت و سفارشهای تلفنی و آنلاین هر روز بیشتر شد. همچنین ما تمرکزمان را روی ارتقاء کیفیت گذاشتیم، لیننهایی مرغوب و با کیفیتی بالاتر تهیه کردیم و با استفاده از نرمکننده چروکهای طبیعی آن را به لینن بازگرداندیم.
جالب این است که لینن زبان جهانی خودش را دارد. لباسهای از جنس لینن، استایلی آزاد و گشاد همراه ویژگیهای بصری مشخص خود را دارد. بنابراین من طراحی خاصی انجام ندادهام و صرفا مشاهدهگر خوبی بودهام. کاری که در طی این مدت انجام دادم این بود که آن طراحیها را با فرهنگ پوششی که داریم تطبیق دادهام. سعی من بر این بود که آدمها را از ناراحتی لباسهای تنگ و چسبان خلاص کنم و از پوشیدن همزمان لباسهای چند تکه؛ بلوز، شلوار، ژاکت و مانتو.
لباسها را معمولاً یک تکه طراحی میکنم تا یک پیراهن همزمان نقش مانتو را نیز ایفا کند و دیگر نیازی به پوشیدن بلوز و شلوار نباشد. همچنین لباسها خاصیتی چند منظوره دارند، یک پیراهن میتواند در یک فضای کاری و رسمی، یک کافه، یک دورهمی دوستانه و حتی یک مهمانی شب پوشیده شود، کافیست کفش و کیف و «اکسسوری» مناسب آن فضا انتخاب شود. این همان چیزی است که آن را در مد بیشتر از هر چیزی دوست دارم، کنار هم گذاشتن لباسها و تبدیل آنها به استایلهای متفاوت.
دوران سبکها به سر میآید اما چیزی که همیشه پابرجاست سادگیست. ذات انسان سادهپسند است. مینیمالیسم در هر زمانی میتواند اقلیم خود را داشته باشد. هیچوقت نمیتوان گفت که مینیمال مد است یا مد نیست. مسأله این است که سلیقه نیاز به تربیت دارد. شمار زیادی از اطرافیان من اوایل لباسهای هیتو را به گونی تشبیه میکردند و حاضر نبودند آنها را امتحان کنند. کمکم با گذشت زمان چشم آنها به تفکیک شکلها و فرمها توانمند شد و به کیفیت لینن آگاه شدند. لباسهای هیتو را امتحان کردند و کمکم هیتو به استایل همیشگی آنها تبدیل شد.
یزدان (Operations & Finance)
از طریق آیدا با هیتو آشنا شدم و وارد هیتو شدم.
هیتو یه مجموعهی با دیسیپلین خاصه. یک سلیقهی مشخص داره. یک سری محصولات رو مخصوص یک مخاطبی آماده میکنه که از قبل انتخاب شدهن. هیتو میدونه مخاطبش کیه.
مهمترین قسمت کار ما تیممونه. همهی تیم رو جوری انتخاب کردیم که کارشون رو بلد باشن. در طول زمان هر جا هم ایرادی بوده دوباره یاد گرفتن و رفع کردن. این مهمترین چیزیه که توی تیم جا میندازیم و اون یادگیریه.
هیتو هاوس تماماً جذابه. به جزئیات کار توجه میشه. توی اتمسفر دیزاینی که الان وجود داره، دنبال یه خط فکری مشخصه که نه خیلی غیر عادیه و نه خیلی دم دستی و روزمره.
ترکیب کت مودیلیانی و شلوار پابلو رو دوست دارم. چون طراحیش پختهتر شده و جسورتره و اینکه چهقدر به کسی که داره طراحیشون میکنه نزدیکترن.
انبار رو دوست دارم. در واقع و به صورت کلی باید بگم پشت صحنه رو دوست دارم. یک انبار مرتب نشوندهندهی اینه که جلوی صحنه هم همه چیز مرتبه. اگه جلوی صحنه پر زرق و برق باشه اما پشت صحنه شلخته باشه نشون میده که کار حرفهای پیش نمیره. مثل یک تئاتر خوب که کسی نمیدونه براش چقدر تمرین در پشت صحنه وجود داشته.
-تدی! تولهسگ!
وحید (IT)
روزی روزگاری از طریق سایت جابینجا .
راستش تا قبل صحبت با یزدان فکر میکردم فروشگاه تازه تأسیس و ابتدایی هست و قرار کلی کمکشون کنم، الان خوشحالم که اینجام و میتونم به هیتو به نوبه خودم کمکی کرده باشم چون با چیزی که من دیدم میتونم به جرأت بگم بهترین هستن و لیاقت بهترینها رو دارن و اینکه آدم با بهترینها همکاری کنه لذتبخشه.
همون شعار
SIMPLE YET SIGNIFICANT
مارسل چون لباس دیگهای به این صورت واسه ما وجود نداره که ایشالا زودتر درست میشه.
یزدان. از همکاری باهاش لذت میبرم .
-سربه هوا و بازیگوش.
حمید (Photography)
هیتو برای من شبیه خواهرزادهم میمونه، تولد و رشدش رو دیدهم و مثل همهی داییها با خواهرزادهم حال میکنم و پیگیرشم.
کیانا (Sales & Customer Care)
خیلی خیلی خیلی اتفاقی بود. پیجشونو توی اینستاگرام دیدم و بعد متوجه شدم فقط یه کوچه با کافهای که همیشه میرم فاصله داره. روز فینال جام جهانی فوتبال بود. دوماه بعدش یکی اعضای هیتو بودم.
همه چی خیلی سریع پیش اومد. من عاشق لباسم و عاشق اینم که شکل و شمایل آدمها رو با سلیقهی خودم تغییر بدم و اونا رو به بهترین و بیعیب و نقصترین حالت خودشون دربیارم از نظر ظاهری. از طرفی خودم با لباسهای خودم دچار مشکل بودم. کلافه و ناراحت بودم و وسواس عجیبی هم تو هماهنگ کردن کلیات و جزییات داشتم و دارم. اولین حسم این بود که با این لباسهایی که دارم عکسشونو میبینم در راحتترین حالت ممکن خواهم بود. یه جوری با نگاه کردن هم به خودم گفتم آخیش…۲ ماه بعد عضوی از هیتو بودم و واقعا در راحتترین و جذابترین حالتی که از خودم میخواستم هستم.
فکر کنم نمیتونم دیگه از بیرون نگاهش کنم. چون توش حل شدم، ازش یاد گرفتم و باهاش زندگی کردم. اما از بیرون انگار یه ویترین تر و تمیزیم. از درون خیلی فکرای زیادی داریم و قراره خیلی بزرگتر باشیم.
هر کدومشون بالاخره یه دلیلی دارن که وادارت میکنن دوستشون داشته باشی. ولی شاید سیکس گلری. چون خودش بلده هم ساده باشه هم زیبا هم راحت و هم بی دردسر. در حال حاضر، حال خوبش.
-شیطونترین عضو هیتوئه و از اینکه هست احساس امنیت میکنم.
کیمیا (Sales & Content)
از وقتی هیتو شکل گرفت من رفت و آمد داشتم و از دور میدیدم که دارن چه قدر کار میکنن. از تیر ماه نود و هفت خودم هم وارد شدم.
قبل از اینکه وارد شم نگاهی که به هیتو داشتم خیلی متفاوت بود. اوایل چون زیاد در جریان ماجرا و جزئیات نبودم، به نظرم همهچیز عجیب و گرون میومد. ولی حالا که زحمتهای گروه و تیم رو میبینم نظرم به طور کامل تغییر کرده و فکر میکنم حتا ارزون هم هستیم به نسبت زحمت شبانهروزی که تیم داره میکشه. خیلی خوشحالم که اومدم وارد فضای اجرایی شدم و دیدگاهم نسبت به همه چیز تغییر کرده.
وقتی هیتو رو از بیرون نگاه میکنم یک تیم عالی میبینم و موفق، ازین بابت خیلی به خودمون افتخار میکنم.
به ترتیب پیراهن ایزیرایدر، شلوار مینیستر و پالتو کارین رو دوست دارم چون توی همهی حالها و هر حس و حالی که داشته باشی، میتونی بپوشیشون و در بدترین شرایط با بهترین خودت باشی، و این که خیلی جاها کاربرد دارن و کار آدمو راه میندازن. بعد از اینها مانتوی نیوویژن رو دوست دارم.
محیط کاری و معماری داخلی هیتو برام جذابه. همه با هم صمیمی و راحتن و همه چی بهجا و اندازه است.
-تدی هم سگ دوست داشتنیمونه. ولی اگه وقتایی که شلوغه کمتر ابراز علاقه کنه به مشتریا خیلی ممنونش میشیم.
درسا (Hito Assistant)
مشتری هیتو بودم و خیلی اتفاقی استوری فراخوان رو دیدم. چون زمینه کاریم بود یه رزومه تایپ کردم و از اول آبان وارد گروه هیتو شدم. قبلش صرفًا مشتری بودم.
دید بیرونی که به هتیو داشتم فکر میکردم مثل تمام برندها یک سیستم خیلی زشتی دارن و شبیه همون رویه است که دیگران دنبال میکنن. ولی وقتی که سه یا چهارمین روزی بود که اومدم هیتو، واقعاً احساس کردم یک خانوادهایم. اگه یزدان سر من داد میزنه مثل یک پدریه که صرفاً عصبانیه. حتی اشک توی چشمام جمع شد. حس یک دختری توی این خانواده رو دارم.
من الان دیگه نمیتونم از بیرون ببینمش چون داخلشم. تنها حسی که میتونم داشته باشم سادگی و دوستداشتنی بودنشه.
از همه بیشتر شلوارهای پابلو رو دوست دارم و شومیز های جنت رو. چون همیشه توی تصوراتم دوست داشتم چنین شلواری داشته باشم. خیلی سال پیش که فیلم مودیلیانی رو دیدم خیلی دوست داشتم شلوارش رو داشته باشم و برام حس آشنایی داره.
آیدا و یزدان برام از همه چیز در هیتو جذابترن. و این رویهای که دارن با حالت معمول جامعه متفاوته.
-تمام حسم به تدی عشق زیاد و ترسه. و فضوله!
آزاده (Logistics)
من آیداجان رو از قبل میشناختم، به واسطهی اینترنت و دوستان و گالری ایگرگ… وقتی درخواست برای همکاری با هیتو داده بود سریع خودم رو رسوندم…
قبل از ورود تصوری در مورد مراحل تولید خیلی نداشتم و خب بعدش بوووم… خیلی فرق میکنه و قشنگتر و پر چالشتره…
هیتو جذاب و سادهست و مشخصه که برای هر کار و قدمی فکر میکنه و برنامهای داره… تیم رو هم دوست دارم و احساس امنیت و آرامش خوبی کنارشون دارم….
من عاشق پیراهن سامر هستم.
تو هیتو استایل این از صفر تا صد تولید برام به شدت جذابه… ولی بیشتر و بیشتر از همه نامگذاری رنگ پارچهها رو دوست دارم.
-کاش تدی مهربون بود با من هم و میشد بغلش کنم…
سارا (Quality Control & Packing)
صفحهی اینستاگرام هیتو رو دنبال میکردم. یک روز آگهی برای بخش بستهبندی دادند. من پیامی فرستادم و ابراز تمایل کردم. روز اولی که با آیدا صحبت کردم فهمیدم که یک کار گروهی جالب و جذاب رو خواهم داشت و از همون ساعت اول دوست داشتم عضوش باشم.
هیتو همیشه برای من یک چیز بوده، چه وقتی که هنوز واردش نشده بودم و چه حالا که عضوی از گروه هیتوام. هیتو بر اساس یک ایده است که پایهاش مینیمالیسم و سادگیه و اون جملهی معروف که زیبایی در سادگیست.
هیتو یه مجموعهی کوچیک و منظمه. اصول خودش رو داره. منحصر به فرده.
عاشق ایزی رایدر و سیکس گلریام. با اینکه سادهان اما جذابن. هانکی هم برام جذابه چون امضای خود هیتو رو داره و پیداست که همینجا خلق شده و به دنیا اومده. نکتهی دیگه جیبهان. اینکه لباسها جیب دارن خیلی جذابه.
هیتو هاوس همیشه آرامش داره. حتی روزهایی که شلوغه و کار زیاده باز هم یک آرامشی در فضا برقراره. بر اساس همون فرهنگ ژاپنی که هیتو ازش میاد ما قراره آروم باشیم. مثل ذن و مراقبه. ساکت و بی حرکت اما در جریانیم.
-تدی با شخصیتترین حیوون خونگیه که دیدهم. وقتایی که بارون میاد بر اساس غریزه فرار نمیکنه میشینه زیر بارون و اونو تماشا میکنه.
وِی (Content)
Is typing…
تدی (Panic Button)
هاپ هاپ هاپ